فلانی چقدر آدم باهوشیه، پس حتما باید بره رشته پزشکی یا مهندس بشه و… میبینی بچهی فلانی رتبهی چند کنکور شده؟ خیلی با استعداده و … خیلی از ماها حتما چنین حرفهایی رو شنیدیم که گوینده اعتقاد داره هوش منحصر میشه به استعداد ریاضی و فیزیک یا در حالت خیلی خوبش کلا استعداد در یک درس خاص و…
در حالیکه خوشبختانه سالهاست دانشمندان به این نتیجه رسیدن که هوش ابعاد خیلی گستردهتری داره و هر فردی هم حتما چند نوع از آنها رو داره. به هوشی که با استعدادهای درسی سنجیده میشه IQ گفته میشه . اما یک هوش بسیار مهم دیگه هم وجود داره که خیلی در موفقیت و کلا کیفیت زندگی آدم تاثیر گذاره که بهش EQ یا هوش هیجانی میگن و تو این مقاله قراره راجعبش صحبت کنیم.
نتیجه گیری
شاید بعضی از ما تا اسم یه آدم با، هوش هیجانی بالا به میون میاد تو ذهنمون یه فرد خوش برخورد و اجتماعی و با اعتماد به نفس بالا رو تصور کنیم. در حالیکه هوش هیجانی خوب فقط اینها نیست. میشه گفت تاریخچهی هوش هیجانی به بیشتر از یک قرن قبل برمیگرده که افراد مختلف تحت نامهای دیگهای از اون حرف زدن.
مثلا ادوارد تورندایک روانشناس برجسته قرن بیستم، یک تعریف برای هوش اجتماعی ارائه داده که به تعریف ما به هوش هیجانی خیلی نزدیکه او گفته: هوش اجتماعی هوشیه که بتونیم انگیزه رفتارهای خودمون و دیگران رو به خوبی درک کنیم و از این اطلاعات در تعاملات اجتماعیمون استفاده کنیم.
تعریف هوش هیجانی از دیدگاه دنیل گلمن
افراد مختلف در حوزه هوش هیجانی کار کردن و تعریفهای مختلفی رو هم ارائه دادن. یکی از اونها دنیل گالمن هست که میگه: هوش هیجانی شامل تواناییهایی مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشوار و سرخوردگی، کنترل رفتارهای تکانشی، به تاخیر انداختن خواستهها، تنظیم هیجانات، جلوگیری از استرس، همدلی با دیگران و امیدواری هست. اگر بخوایم کلیت تعریف گلمن رو در یک جمله خلاصه کنیم اون میگه: هوش هیجانی توانایی هست که با اون بتونیم هیجانات رو در خودمون و دیگران تشخیص بدیم و مدیریتش کنیم.
ابعاد هوش هیجانی از نگاه گلمن
خود گلمن ویژگیهای هوش هیجانی رو در ۴ بعد خلاصه کرده که در ادامه این ابعاد رو بررسی میکنیم.
مدیریت بر خود
اینکه بتونیم انگیزههای لحظهای و هیجانات آنیمون رو در وضعیتهایی که تنشزا هستن کنترل کنیم یا نوعش رو تغییر بدیم.
آگاه بودن بر خودمون و حالات و احساساتمون
نقاط قوت، ضعف، انگیزهها و ارزشهامون رو بشناسیم و بدونیم چه احساسی رو داریم تجربه میکنیم و چرا این احساس بوجود اومده و …
توجه به محیط و همدلی با دیگران
وضعیت احساسی دیگران رو درک کنیم و بتونیم از دریچه اونها جهان رو ببینیم.
مدیریت رابطهها
بتونیم با دیگران رابطهی سالم و درست برقرار کنیم و توانایی داشته باشیم که نظرشون رو تغییر بدیم.
اهمیت هوش هیجانی (EQ)
هوش هیجانی بالاتر ما رو خوشبینتر یا بدبینتر نمیکنه بلکه کمک میکنه به واقعیت نزدیکتر و واقعگراتر بشیم. حتی بعضی اوقات واقعگرایی ممکنه باعث ناامیدی بشه اما مهم اینکه احساساتمون رو درست تشخیص بدیم، پیامشون رو بفهمیم و بتونیم تحلیلشون کنیم و ازش استفاده کنیم، نه اینکه همیشه تلاش کنیم تا احساسات مثبت رو تجربه کنیم. ضمن اینکه تحقیقات ثابت کرده که هوش هیجانی تاثیر بیشتری از IQ در موفقیت افراد میذاره.
نشانههایی که نیاز به تقویت هوش هیجانی دارد!
اگر جواب تعداد نسبتا زیادی از پرسشهای زیر مثبت باشه بهتره که زمان بیشتری رو برای تقویت و افزایش هوش هیجانی بذارید.
آیا احساس میکنید نسبت به بعضی رویدادها آنقدر که مناسب و لازم میدانید هیجانزده نمیشوید؟
آیا جایی که همه انتظار دارند گریهتان بگیرد، گریه نمیکنید؟ یا از اینکه هرگز خشمگین نشدهاید، احساس غرور میکنید؟
آیا پیش اومده که دیگران بگویند بیاحساس هستین یا اونها رو نمیفهمید و درک نمیکنید؟
آیا دائماً از اینکه دیگران رفتاری انجام دادهاند که شما پیشبینی نمیکردهاید، شگفتزده میشوید؟
آیا کار کردن و تعامل با کسانی که پیشزمینهی بسیار متفاوتی از شما دارند، برایتان دشوار است؟
آیا ناراحتی و غمزدگی دیگران، شما روبه هم میریزد و تمرکزتون رو از دست میدهید؟
آیا نزدیکان شما معتقدند که در مدیریت احساسات خود مشکل دارید؟
هوش اجتماعی
زیاد پیش میاد که حرفهاتون رو در قالب جوکساختن و کنایهزدن به دیگران بیان کنید؟
ترک ناگهانی جلسه و در کوبیدن و بیرون رفتن، در سابقهتان زیاد است؟
گاهی ایمیلهایی سرشار از عصبانیت و خشم و آتش کنترل نشده ارسال میکنید؟
آیا رابطهتان با همکاران و کسانی که در اطرافتان هستند، بسیار سطحی و محدود به وظیفهی همان لحظه است؟
آیا افراد خاصی هستند که دائماً تنشها و درگیری و تعارضهایی رو در تعامل با اونها تجربه کنید؟
آیا در نه گفتن مشکل دارید؟ وضعیتتان به شکلی هست که حس کنید قربانی دیگران شدهاید؟
پیش میآید که دیگران به خاطر شما، یک جمع یا گروه رو ترک کنند؟
ارتباط با دیگران رو سخت و دشوار میدونید؟
زیاد پیش میاد که از اینکه دیگران شما و اهداف و حرفهاتون رو نفهمیدهاند، شگفتزده شوید؟
در پروژههای خود تعارضهایی رو تجربه میکنید که به نظر برسه قرار نیست هیچوقت حل شوند؟
البته این یک پرسشنامه رسمی نیست که تعداد پاسخهای غلط و درست رو بشمارین اما تعداد زیاد بالای جوابهای مثبت نشوندهندهی ضرورت تقویت هوش هیجانی هست.
مدلهای هوش هیجانی
دو دانشمند به اسم سالووی و مایر هم یک مدلی برای هوش هیجانی ارائه کردن که بهمون به خوبی نشون میده که هوش هیجانی شامل چه چیزهایی میشه و باعث میشه بفهمیم که روی چه مهارتهایی باید سرمایهگذاری کنیم. مدل آنها هم شامل ۴ قسمت هست:
درک هیجانات
نمایش و ابراز هیجانها
مدیریت هیجانها
خواندن انسانها
که در ادامه به توضیح بیشتر هر کدوم میپردازیم.
درک هیجانات
ما بایستی بتونیم هیجانهای مختلف رو بشناسیم. لیستهای مختلفی از هیجانات توسط دانشمندان مختلف ارائه شده یکی از اونها پل اکمن هست که ۷ هیجان اصلی رو نامگذاری کرده: ترس، تعجب، خشم، تحقیر، شادی، غم، انزجار. هر چقدر در زمینههای زیر بهتر بشیم به این معنی هست که هوش هیجانیمون افزایش پیدا کرده مثلا اینکه:
-بتونیم هیجانهای مختلفمون رو با نام مخصوص درک کنیم و دایره لغاتمون برای احساسات مختلف بزرگ باشه. مثلا به نظر شما چند نوع ترس وجود داره؟
– بتونیم دلیل شکلگیری هیجانهای مختلف رو توضیح بدیم مثلا چی باعث میشه عصبانی بشیم؟
– بتونیم هیجانهای پیچیدهمون رو توضیح بدیم. وقتی که همزمان دو تا احساس متفاوت یا حتی متضاد رو تجربه میکنیم. حتما تا حالا ترکیب عشق و نفرت به گوشتون خورده که میشه تجربهی دو احساس متضاد در یک زمان.
– بتونیم تشخیص بدیم هر هیجانی احتمالا باعث چه رفتاری در ما میشه.
– ببینیم میتونیم حدس بزنیم در یک شرایط خاص در مقابل یک رفتار خاص از جانب ما، طرف مقابل احتمالا چه واکنشی رو نشون میده و چه احساسی رو تجربه میکنه.
EQ یا هوش اجتماعی
نمایش و ابراز هیجانها
آیا تشخیص میدیم که در هر موقعیتی چه احساسی میتونه مفید باشه؟
آیا متناسب با موقعیت میتونیم هیجانمون رو بروز بدیم؟ مثلا وقتی دوستمون خیلی ذوقزده راجع به یه موفقیتش یا گریهکنان از ناراحتیش حرف میزنه؟
مدیریت هیجانها
-آیا میتونیم تحت شراطی که تنش وجود داره هیجاناتمون رو کنترل کنیم و اجازه ندیم که زمام شرایط از دستمون خارج بشه؟
– مسئولیت احساسات و هیجانات منفیمون رو به عهده میگیریم و یا همش دیگران رو مقصر میدونیم؟
– قادر هستیم به خودمون انگیزه بدیم و انرژی پیدا کنیم؟
– میتونیم دیگران رو تحت تاثیر قرار بدیم؟
خواندن انسانها
به این معنا که بتونیم نشونههای هیجان رو در ظاهر آدمها، علائم بدنی و حرکات دستهاشون تشخیص بدیم. مهمترین مسئله اینجا تشخیص ترکیب هیجانات هست.
معرفی کتاب در حوزه هوش هیجانی
یکی از کتابهای خوبی که در این حوزه نوشته شده کتاب”هوش عاطفی” اقای دنیل گلمن هست که علاوه بر اینکه پایهی علمی داره بسیار ساده و روان نوشته شده و نگاه جامع و کاملی در این حیطه در اختیار شما قرار میده. بنابراین اگر مایلین در این زمینه بیشتر بدونین خوندن این کتاب رو حتما بهتون پیشنهاد میکنیم.
نتیجه گیری
خوب اینها همه مواردی بودند که بهتر بتونیم با هوش هیجانی آشنا بشیم، ببنیم ما در چه سطحی از هوش هیجانی هستیم روی چه مواردی باید بیشتر وقت بگذاریم و ابعاد مختلفشو بهتر بشناسیم. هوش هیجانی علاوه بر اینکه یکی از ابعاد مهم در سلامت روان و بالا بردن کیفیت زندگی ما هست میتونه در دنیای امروز که واقعا تبدیل به دهکده جهانی شده و مدام اهمیت روابط انسانی و اجتماعی افزایش پیدا میکنه، عامل مهمی باشه برای رسیدن به دستاوردها و موفقیتهایی که دوست داریم بهشون برسیم. بنابراین خیلی خوبه که اهمیتش رو جدی بگیریم و برای تقویت و افزایش اون زمان بذاریم و تلاش کنیم. در مقالههای بعدی راجع به تقویت هوش هیجانی و تاثیرش در ابعاد دیگر زندگی هم صحبت خواهیم کرد.